- کله خشک
- دیوانه مزاجی، کله شقی، یکدندگی دیوانه مزاج، کله شق یک دنده: (خود رای و کله خشک و بدتر از آن کینه یی و نجوش بود)، تریاکی، تخم مرغی که آنرا سرازیر گذاشته خشک کرده باشند
معنی کله خشک - جستجوی لغت در جدول جو
- کله خشک ((~. خُ))
- دیوانه مزاج، کله شق، یک دنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خلی دیوانه مزاجی، کله شقی یک دندگی، تریاکی بودن
چشمی که جز پلک چیزی ندارد. یا کاسه بودن (یا: شدن) چشم. از میان رفتن انساج و قسمتهای مختلف کره چشم. این عارضه معمولا بعلت عفونت کامل انساج کره چشم حاصل میشود
احمقی ابلهی
تهی مغز، بی عقل
یک دنده مستبد: پسر کله شقی است، لج کننده
احمق ابله
سرسخت، خودرای، لجوج